اشعار (تک بیتی -دو بیتی) - پاسخ 44
سفارش تبليغات در انجــمن قالب گراف ورود به تاپيک اطلاعيه هاي تابستانه قالب گراف
امور گرافيکي و کدنويسي وب خود را به جي جي ميزبان بسپاريد
نام کاربري : پسورد : فراموش
پاسخ ها

مست از خواب برانگیختمش

دست در زلف کج آویختمش

جام آن بوسه که می سوخت مرا

تا لب آوردمش و ریختمش
----------------------------
تو را می خواهم ای دیرنه دل خواه

که با ناز گل رؤیا شکفتی

به هر زیبا که دل بستم تو بودی

که خود را در رخ او می نهفتی
----------------------
آن آتشي كه در دل ما شعله ميكشيد

گر در ميان دامن شيخ افتاده بود

ديگر به ما كه سوخته ايم از شرار عشق

نام گناه كاره رسوا نداده بود
--------------------
من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که

او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم
--------------------------
سالها شمع دل افروخته و سوخته ام

تا زپروانه كمي عاشقي آموخته ام

بارها يوسف دل را كه به چاه غم توست

دو جهانش به خريد آمده نفروخته ام!
امضاي کاربر :
take a smile (:

تشکر شده:

1 کاربر از samanziv به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: brave /


براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !