- صفحه اصلي قالب گراف
- انجمن
- آپلود سنتر
- تبليغات
- ورود
- عضويت
- خوراک
- نقشه
- تماس با ما
- ارسال پيام به مدير در انجمن ghalebgraph@gmail.com\09394943902
سلام
(اجازه زدن تاپیک جامع از مهرداد گرفته شده)
(لطفا تا حد امکان پست "ممنون" و "تکراری" و ... نفرستید و فقط در مورد محرم پست بفرستید)
نزدیک ماه محرمیم و همه جا حرف از محرم هست
فرصت خوبیه تا یکم فقط یه کوچولو به خودمون بیایم
ببینیم کی بودیم و کی شدیم
ببینیم لایق داشتن حق زندگی تو دنیا هستیم
ببینیم کاری کردیم که ارزش اینهمه لطف خدا و... داشته باشه ؟
تا کی باید وقی کارمون به خدا میفته بهش رو بندازیم ؟
تا کی باید فقط ماه محرم آدم بشیم ؟
تا کی باید فقط یا حسین بگیم تا اینکه با حسین باشیم ؟!
خیلیا هستن قبل از محرم هر کاری دوس دارن میکنن و تو محرم یاحسین میگن
کار سختی نیست یا حسین گفتن
خیلی راحته (قصدم توهین نیست یه تلنگر هست فقط)
با خودمون رو راست باشیم
اصلا فرض کنیم خدا رو هم گول زدیم
خودمون چی ؟
خودمونم میتونیم گول بزنیم ؟
تا یه اتفاقی میفته زود شاکی میشیم که خدا چرا من ؟
یه بار شده بگیم چرا من نه ؟
یه بار شده بگیم که چیکار کردم که لایق این مشکل نباشم ؟
الان هم ریش و قیچی دست خودمونه
هرکاری بنظرمون درست اومد انجام میدیم
فقط یکم عمیق تر به حرفای بالا فکر کنید
بسم الله
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
5 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- پنجشنبه 01 آبان 1393 - 13:26
وصیت نامه امام حسین (ع) :
"بسم الله الرحمن
الرحيم. هذا ما أوصي به الحسين بن علي إلي أخيه محمد بن الحنفية إن الحسين يشهد أن
لا إله إلا الله وحده لا شريک له و أن محمداً عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و أن
الجنة حق و النار حق و الساعة آتية لاريب فيها و أن الله يبعث من في القبور و أني
لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنما خرجت لطلب الإصلاح في امة
جدي(صلي الله عليه و آله ) أريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنکر و أسير بسيرة جدي
و أبي علي بن أبي طالب فمن قبلني يقبول الحق فالله أولي بالحق و من رد علي هذا أصبر
حتي يقضي الله بيني و بين القوم و هو خيرالحاکمين، و هذه وصيتي إليک يا أخي! و ما
توفيقي إلا بالله، عليه توکلت و إليه أنيب.
امام حسين عليه
السلام هنگام حرکت از مدينه به سوي مکه اين وصيت نامه را نوشت و با مهر خويش ممهور
ساخت و به برادرش محمد حنفيه تحويل داد:
" بسم الله الرحمن
الرحيم...؛ اين وصيت حسين بن علي است به برادرش محمد حنفيه. حسين گواهي مي دهد به
توحيد و يگانگي خداوند و اين که براي خدا شريکي نيست و محمد(ص) بنده و فرستاده اوست
و آئين حق( اسلام) را از سوي خدا( براي جهانيان) آورده است و شهادت مي دهد که بهشت
و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پيوست و خداوند همه انسان ها را در
چنين روزي زنده خواهد نمود."
امام در وصيت نامه
اش پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد، هدف خود را از اين سفر اين
چنين بيان نمود:
" من نه از روي
خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از شهر خود بيرون آمدم؛ بلکه
هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منکر و خواسته ام از اين حرکت، اصلاح
مفاسد امت و احياي سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علي بن ابي
طالب(ع) است. پس هر کس اين حقيقت را از من بپذيرد( و از من پيروي کند) راه خدا را
پذيرفته است و هر کس رد کند( و از من پيروي نکند) من با صبر و استقامت( راه خود را)
در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و بني اميه حکم کند که او بهترين حاکم است.
و برادر! اين است وصيت من به تو و توفيق از طرف خداست، بر او توکل مي کنم و برگشتم
به سوي اوست."
انگيزه هاي قيام حسين(ع)
امام(ع) در سخنان
خود در پاسخ وليد و مروان اولين انگيزه قيام و مبارزه و علت مخالفت خود با يزيد بن
معاويه را بيان کرد و اکنون به هنگام حرکت از مدينه در وصيت نامه خود به انگيزه
ديگر يا به علت اصلي قيام خود، يعني امر به معروف و نهي از منکر و مبارزه با
مفاسد وسيع و مسائل ضداسلامي و ضدانساني حکومت يزيدي و اموي، اشاره مي کند و مي
فرمايد:
اگر آنان از من
تقاضاي بيعت هم نکنند من باز هم آرام و ساکت نخواهم نشست؛ زيرا اختلاف من با دستگاه
خلافت تنها بر سر بيعت با يزيد نيست که با سکوت آنان در موضوع بيعت، من نيز سکوت
اختيار کنم؛ بلکه وجود يزيد و خاندان وي موجب پيدايش ستم و گسترش فساد گشته است . و
من براي امربه معروف و نهي از منکر و احياي قانون جدم رسول خدا(ص) و زنده کردن راه
و رسم پدرم علي(ع) و بسط عدل و داد به پاخيزم و ريشه اين نابه ساماني ها، يعني
خاندان بني اميه را قلع و قمع نمايم و همه جهانيان بدانند که حسين جاه طلب، طالب
مقام و ثروت، شرور، مفسد و اخلالگر نبود و اين حالت از روز اول تا ساعت آخر و تا
لحظه آخر در روح حسين(ع) متجلي و متبلور بود.
منبع : سخنان
حسين بن علي عليه لسلام از مدينه تا کربلا ، محمد صادق نجمي ، ص
54.
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
3 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- پنجشنبه 01 آبان 1393 - 13:27
مقاله :
گريه بر عطش يا آگاهي بر هدف ؛
کداميک؟ (بخش [font=Tahoma]یک
)در طي سه سال
گذشته عاشوراي حسيني و نوروز ايراني با يکديگر مصادف شدند و شور تشيع در ايراني
مسلمان بر حس ملي گرايي فائق آمد و اين سه سال عيد به عزاي حسين (ع)
نشست. در طي سه سال گذشته اين جمله آرايه هر ديوار و پرچمي بود:" بهار من حسينيه،
نگار من حسينيه" ، واين چنين ملت ايران نشان داد که عشق حسين (ع) با تار
وپود وجودش آميخته است . واينک محرمي ديگر در راه است تا در سايه نام وياد حسين
(ع) ويادآوري جانفشاني هاي او وخاندانش ، جان ما را زنده کند وقطره ايي
از خون جان بخش حسين (ع) که در صحراي کربلا جاري شد در رگهاي ما وبا در
آميختن با خون ما ، ما را در راه پاسداري از کرامت هاي انساني استوار
سازد.
از تاثير واقعه
عاشورا بر اذهان تاريخ و بر جان انسان ها بسيار گفته و نوشته اند و پيش از آنکه
بخوانيم و بشنويم خود آن را با تک تک تارهاي عصبمان احساس کرده ايم. به راستي
برجسته ترين چهره عاشورا کدام است؟ به راستي آنچه جانها را در اندوهي جانکاه فرو مي
برد و چشمان را با بارش مدام همراه مي سازد چيست؟ آنچه در عاشورا جانسوز است، آنچه
عاشورا را در بلنداي چهارده قرن زنده و پويا، تاثيرگذار و مانا نگاه داشته است کدام
است؟ و آنچه حسين (ع) را اين عصاره ايمان و عشق، اين وارث آدم تا عيسي ،
وارث محمد و علي و فاطمه را به چنين فداکاري سترگ واميدارد چيست؟ آنچه ما از واقعه
کربلا و شهادت امام حسين (ع) مي شناسيم ، مي دانيم و مي فهميم مظروفي
بزرگ به بزرگي حقيقت حسين (ع) است در ظرفي کوچک به بي مقداري انديشه،
عشق و جان ما :
بخشي از جامعه که
عشق آنان بر آگاهي و بينايي اشان تفوق دارد با نواي هر نوحه گري هم نوا شده و جان
خود را در اين همنوايي سبک مي کنند، اينان بر درد حسين(ع) ، برعطش وي،
بر تنهايي اش، بر پرپرشدن عزيزان و فرزندانش و بر جسم پاکش که در زير سم اسبان
ماليده شد و بر اسارت خاندانش مي گريند. اينها دردهايي است که براي اين عاشقان
ملموس است، چرا که اگر خود، تنها باشند و در تنهايي داغ عزيز يا عزيزاني را در دل و
غم سنگين آن را بر دوش داشته باشند، دردمندانه خواهند گريست.آنچه اين عاشقان را در
ادامه اين شيوه عزاداري ترغيب و تشويق مي کند، روايات متعددي است که بيان مي کند
"گريه بر حسين آتش جهنم را فرو مي نشاند" و يا "مايه پاک شدن گناهان و رستگاري آخرت
است" ، و نوحه گران با تکيه بر اين روايات با نوحه هايي غلاظ و شداد همگان را به
اشک ريختن بر دردهاي حسين (ع) ترغيب مي کنند و گاه چندان پيش مي روند و
چنان وقايعي را بيان مي دارند که به راستي در شان بزرگمردي چون حسين(ع)
نيست.
به راستي حسين
(ع)آنگاه که علي اصغرش را بر دستان بلند کرد، از يزيديان براي او آب
مطالبه کرد؟ آيا به راستي علي اکبر در گرماگرم نبرد بازگشته با اظهار عطش، از پدر
آب درخواست کرده است؟ آيا به راستي اين وقايع به همين شکل رخ داده است؟ آيا روح
بزرگي چون حسين (ع) در حين خلق بزرگترين صحنه عاشقي، فداکاري و از
خودگذشتگي و در حين آفرينش ماندگارترين قيام تاريخ با اظهار عطش گوشه ايي از اين
صحنه عظيم ماندگار، صحنه ايي که از ابتداي تاريخ تا انتهاي آن يگانه بوده و خواهد
بود، را لکه دار کرده است؟ به زعم نگارنده هر چند عطش، بي آبي و يا کم آبي در صحراي
کربلا و در روز عاشورا يک مشکل بوده است ولي هيچگاه اين مشکل بر زبان ارواح بزرگي
چون حسين و عباس، زينب و علي اکبر(عليهما سلام ) و ياران ايشان جاري
نشده است. چگونه واقعه ايي که جان هاي تمام جويندگان انسانيت راستين را در سراسر
تاريخ سيراب کرده است خود مي تواند از عطش بنالد؛ و شيعه ايي که بر عطش حسين مي
گريد همانقدر با جان او بيگانه است که شيعه ايي که بر زخم فرق علي مي گريد از علي
هيچ نمي داند.
با نگاهي دوباره
بر واقعه عاشورا، کنکاش در رازماندگاري آن و قياسي ميان آنچه ما از عاشورا مي گوئيم
و مي نويسيم با آنچه واقعاً عاشورا بوده و روي داده است مي تواند در روشن کردن بعضي
تحريف ها و برجسته کردن بعضي رويدادهاي بعضاًغير واقعي مفيد باشد.
همواره از عاشورا
و کربلا با واژه "واقعه" ياد مي شود، واقعه به معني بلا و سختي، حادثه و اتفاق است
که البته در معني نخست بيشتر رساننده رويداد کربلا است، واقعه عاشورا يا واقعه
کربلا بيانگر رويدادي سخت در آن زمان و مکان است ولي اگر بخواهيم با ادبيات موجود
بر اين رويداد صفتي نهيم به نظر واژه "انقلاب" بسيار رساننده و گوياست. گرچه انقلاب
يک شورش بي آرام و يک تغيير و تحول ناگهاني است و در بدو امر ميان واژه انقلاب و
آنچه در عاشورا روي داده است مشابهت چنداني ديده نمي شود ولي " عاشورا در حقيقت امر
چهره اسلام و جامعه اسلامي و ساختار حکومت بني اميه را دگرگون نمود، دگرگوني درعمق
ريشه ها، هيچکس مثل امام حسين (ع)عمق جان و جامعه را تکان و تغيير نداده
است."
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
3 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- پنجشنبه 01 آبان 1393 - 13:30
پوستر :
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- پنجشنبه 01 آبان 1393 - 13:44
آواتار :
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
3 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
135 -
عضويت:
9 /7 /1393 -
محل زندگي:
فضولی؟ -
سن:
18 -
تشکرها :
62 -
تشکر شده:
65 - تلگرام : بازم فصولی؟
- حالت من:
- مرورگر من :
- پنجشنبه 01 آبان 1393 - 13:54
یا حسین
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از wordmasal به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- جمعه 02 آبان 1393 - 12:49
گریه بر عطش یا آگاهی بر هدف ؟ (بخش دوم)
واژه انقلاب را براي عاشورا به کار برد و به راستي عاشورا انقلابي ترين و
ماندگارترين انقلاب هاست. " عاشورا از بُـعد تغيير حالت روحي انسان ها، واقعه يگانه
تاريخ است . هيچ حادثه و واقعه ديگري مثل عاشورا اثرگذار نبوده و نيست... عاشورا نه
تنها مباني ارزش ها را دگرگون کرد و سيطره بني اميه را از درون فروپاشاند، بلکه خود
حادثه و يا اسطوره ايي شد که فراتر از بحث دگرگوني و مقوله قدرت ، در قلمرو روح
انسان ها تغيير و تحول ايجاد مي کند. از اين زاويه نه تنها عاشورا را مي توان يک
انقلاب حقيقي دانست بلکه عاشورا به دليل زنده بودن محرم و اوج سوگواري مسلمانان در
اين ماه ، انقلاب زنده و سازنده روزگار ما نيز هست."(2)
زمان رويداد دامنه محدودي را تحت تاثير قرار داد: از کوفه تا شام و بعد از آن
مدينه. در کربلا 72 تن به شهادت رسيدند و تعدادي در همين حدود به اسارت درآمدند. پس
اين انقلاب در مقياس کمّي به هيچوجه با انقلاب هاي بزرگ به لحاظ وسعت مکاني و تعدد
نفرات درگير در آن قابل مقايسه نيست ؛ ولي انقلاب عاشورا يک انفجار بزرگ بود که از
يک مبدأ کوچک (به لحاظ کمي و نه البته کيفي ) آغاز شد و گسترش واقعي و دامنه تاثير
آن نه به مکان بين النهرين و شامات و صحراي حجاز، نه به شيعيان و يا حتي مسلمانان و
نه در سال 61 هجري محدود شد بلکه جان تمام آزادي خواهان در طول تاريخ و در هر نقطه
از کره زمين را مخاطب قرار داد و بر خلاف انقلاب هاي ديگر که هر چه از مبدا وقوع
دورتر مي شويم از تاثير آن کاسته شده ، رفته رفته به افول مي گرايد، در طول زمان
دامنه نفوذ آن گسترش و افزايش يافته است. ولي آيا آنچه ما از انقلاب عاشورا در مي
يابيم چهره حقيقي آن است. در سالهاي گذشته چهره هاي متفاوت سياسي، صوفيانه،
فداکارانه و... از عاشورا ترسيم شده است. اين فاصله گيري از سيماي انقلابي عاشورا
از کجا آغاز شده است؟
نقطه نظر مبارزات انقلابي ، پس از کربلا راه مسالمت جويانه اي را در پيش گرفتند .
اين در حالي است که امامان زيدي بر پايه الگوي نظامي کربلا پيش رفتند. سخن بر سر
ارزيابي نتايج ايندو حرکت نيست بلکه بر سر آن است (که) امامان حرکت خويش را نه بر
پايه مشي انقلابي بلکه بنا به ضرورتي که تشخيص دادند بر پايه روشي به ظاهر آرام و
مسالمت جويانه قرار دادند."(3)
امويان و عباسيان سبب شدند که امامان شيعه پس از امام حسين مبارزه آشکار و مسلحانه
را واگذشته و در جبهه فرهنگ و علم و انديشه به بسط اسلام راستين بپردازند. چرا که
شرايط زمانه اين چرخش در عمل و نه هدف را الزامي کرده بود، هدف همان بود که امام
حسين (ع) را وادار به قيام کرد، يعني: پاسداري از اسلام ناب محمدي و
نماياندن چهره کريه اسلام اموي و بعدها عباسي ؛ امامان شيعه هم از طريق مباحث علمي
در اين راه اهتمام فراوان مبذول داشتند . تاسي به اين شيوه و رواج تقيه در ميان
شيعيان سبب شد که " شيعه عليرغم داشتن زمينه هاي سياسي مهم ، کم کم رنگ عرفاني به
خود گرفت و يا دست کم فقهش از سياست تهي شد... در چنين وضعيتي شهادت امام حسين
(ع) چه تحليلي مي يافت؟ آيا راهي جز تقويت برداشت هاي صوفيانه وجود
داشت؟... با گرايش روز افزون شيعه به شيوه... تقيه... مساله شهادت امام حسين
(ع) به عنوان خود را فداي امت ساختن... شد. در عين حال گريه کردن...
بعنوان تنها هدف از... خاطره مجاهدت امام حسين شناخته شد."(4)
اساسي مطرح است که : اساساً حکمت شهادت امام حسين (ع) چه بوده است؟ چه
مصلحتي ايجاب مي کرد که آغاز سال 61 هجري به خون نيک ترين انسان هاي دهر رنگين شود؟
پاي چه هدف والايي در ميان بود که امام حسين (ع) را واداشت تا نه تنها
جان عزيز خويش که جان عزيزانش، يارانش و خاندانش را در آن راه
نهد.
شيعياني که داعيه حسين شناسي دارند به اين سئوال چنين پاسخ خواهند داد : " اساساً
خداوند امام حسين و يارانش را به اين مصايب گرفتار کرد تا در بهشت جايگاه والاتري
داشته باشند." اين پاسخ تقريباً برگردان اين بيت است که "هر که در اين دهر مقربتر
است جام بلا بيشترش مي دهند". از دل پاسخ نخست پاسخ دومي هم زاده مي شود. " او به
شهادت رسيد تا ديگران به نحوي با سوگواري براي او بتوانند از وجود او در آخرت براي
خود بهره برند."(6)
عاشورا را از طوفاني با رنگ آشکار سياسي و نظامي ، از يک حرکت آشکارا اصلاح طلبانه
اجتماعي به يک فاجعه صرفاً انساني بدل مي سازد و امام حسين (ع) را که مي
تواند الگوي هر انسان آزادي خواهي باشد به يک قديسِ عشقِ ايثار و عشقِ فداکاري
تبديل مي کند که تنها براي آنکه ديگران را وارد بهشت سازد يک چنان صحنه خونين و
عظيمي را ترتيب مي دهد.
به قيام امام حسين (ع) برخاسته از تفکر مسيحيان نسبت به مصلوب شدن عيسي
مسيح است. مسيحيان از عيسي با لقب "قربان بزرگ " ياد مي کنند ، يعني عيسي خود را
قرباني کرد تا پيشاپيش گناهان امتش بخشوده گردد. گريستن بر حسين (ع) و
محور قراردادن آن و تاکيد فراوان بر اينکه گريه بر حسين (ع) گناهان را
محو مي کند، قرابت زيادي با اين تفکر مسيحيان دارد. چگونه کسي که عمري در راه يزيد
گام نهاده، يزيدي زيسته، عنان اختيار در کف نفس نهاده، حق الناس بسيار بر گردن
داشته، مي تواند از راه گريستن بر حسين پاک شود. آيا اين تفکر وارونه کردن قيام
امام حسين (ع) نيست. اصولاً ثوابي که از گريستن بر حسين (ع)
حاصل مي شود چيست؟ " بايد توجه داشت که اگر گريه کردن براي امام حسين
(ع) زايل کننده گناهان است، ناشي از تاثير معنوي کربلا در ايجاد شرايط
تحول دروني و آماده کردن يک شيعه براي دفاع و پاسداري از دين و احيانا فداکاري و
جانبازي در راه آن است.
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
2 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- جمعه 02 آبان 1393 - 12:53
عکس :
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- جمعه 02 آبان 1393 - 12:57
پیامک :
صداي دسته ي زنجيرزن، غمي در من
و شعله مي کشد اکنون جهنمي در من
شب است و از همه سو خيمه مي زند اندوه
که تا بنا شود از نو محرّمي در من
شب اشک و شب آه و شب غم
شب دلواپسي و حزن و ماتم
ميان سينه قلبم بي قرار است
محرم آمده اي دل محرم
زنده ماندم شب غمت آمد
ماه شب هاي ماتمت آمد
ساعت کار گريه کردن شد
فصل باران نم نمت آمد
راه را باز نماييد …محرم آمد
دم بگيريد که هنگامه ي ماتم آمد
دست بر سينه نهاده …همه تعظيم کنيد
مادري دست به پهلو، کمري خم آمد
قدم ز روی ادب زن حریم ماتم را
کن احترام و نگه دار حرمت غم را
به اذن حضرت زهرا بیا و مُحرم شو
بپوش جامه ی احرام حج ماتم را
از آسمان منادی ماتم رسیده است
فبک علی الحسین… محرّم رسیده است
از آسمان ببار که دلها گرفته است
خون گریه کن که قافله ی غم رسیده است
پهن شد سفره دل، بوی خدا آمده است
به تن شاه و گدا رخت عزا آمده است
بزرگ هیئتیان را صدا کنید از نو
بساط سینه زنی دست و پا کنید از نو
ز بقچه های قدیمیِ خانه، مادرها
لباس مشکی ما را جدا کنید از نو
خیمه، عَلم، کتیبه و پرچم بیاورید
شیون کنید شور محرم بیاورید
مِشکی کنید قامت رعنای کوچه را
پیراهن عزای مرا هم بیاورید
عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند
بهر احیای محرم در شتاب افتاده اند
مجمر و اسپند و بیرق را فراهم کرده اند
فکر چای روضه و قند و گلاب افتاده اند
مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد
وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید
مــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟
«باز این چه شورش است که…عالم» بیاورید
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
1049 -
عضويت:
10 /4 /1393 -
محل زندگي:
SUSA -
سن:
17 -
تشکرها :
2445 -
تشکر شده:
848 -
من در ياهو:
- تلگرام : ندارم
- حالت من:
- جمعه 02 آبان 1393 - 18:58
بسیار ممنون

سیستم سایت ساز بیلاگ !
ارائه نامحدود فضا برای آپلود !
ارائه بینهایت وبلاگ و سایت رایگان !
قابلیت ساخت سایت ، فروشگاه ،انجمن، چتروم!
بدون تبلیغات و اسپم !
هم اکنون به بیلاگی ها بپیوندید👇
⏩ www.bilog.ir ⏪
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از aliseydali به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
559 -
عضويت:
10 /11 /1392 -
تشکرها :
1185 -
تشکر شده:
645 -
من در ياهو:
- حالت من:
- مرورگر من :
- دوشنبه 05 آبان 1393 - 15:27
مقاله :
"گفتار امام حسین (ع) در عصر تاسوعا"
إني رأيت رسول
الله (ص) في المنام فقال لي: إنک صائر إلينا عن قريب... ارکب بنفسي أنت يا أخي حتي
تلقاهم فتقول لهم ما لکم و ما بدا لکم و تسألهم عما جاء بهم... ارجع إليهم فإن
استطعت أن تؤخرهم إلي غدوة و تدفعهم عنا العشية نصلي لربنا الليلة و ندعوه و
نستغفره فهو يعلم اني أحب الصلاة و تلاوة کتابه و کثرة الدعاء و
الاستغفار.
بنا به نقل طبري
عصر پنجشنبه نهم محرم، عمرسعد فرمان حمله داد و لشکر به حرکت درآمد. امام(ع) در آن
ساعت در بيرون خيمه به شمشيرش تکيه نموده و خواب خفيفي بر چشمانش مستولي شده بود.
چون زينب کبري عليها السلام سر و صداي لشکر عمرسعد را شنيد و جنب و جوش آنها را ديد
به نزد امام آمد و عرضه داشت: برادر! اينک دشمن به خيمه ها نزديک شده
است.
امام (ع) سربرداشت
اول اين جمله را گفت:" إني رأيت رسول الله...؛ اينک جدم رسول خدا را در خواب ديدم
که به من فرمود: فرزندم به زودي به نزد ما خواهي آمد."
سپس خطاب به
برادرش ابوالفضل(ع) چنين گفت: جانم به قربانت! سوارشو و با اين ها ملاقات کن و
انگيزه و هدف آنان را بپرس.
طبق فرمان امام(ع)
حضرت ابوالفضل با بيست تن، که زهيربن قين و حبيب بن مظاهر نيز در ميان آنان ديده مي
شد، به سوي دشمن حرکت نمود و در مقابل آنان قرار گرفت و انگيزه حرکتشان را سؤال
کرد.
لشکريان عمرسعد در
جواب او گفتند: اکنون از سوي امير( ابن زياد) حکم تازه اي رسيده است که بايد شما
بيعت کنيد وگرنه همين الآن وارد جنگ خواهيم شد.
حضرت ابوالفضل به
سوي امام برگشت و پيشنهاد آنان را به عرض آن حضرت رسانيد.
امام در پاسخ وي
چنين فرمود: به سوي آنان بازگرد و اگر توانستي همين امشب را مهلت بگير و جنگ را به
فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازيم؛
زيرا خدا مي داند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه شديد
دارم.
ابوالفضل (ع)
برگشت و تقاضاي مهلت يک شبه نمود. عمر سعد چون در قبول اين پيشنهاد مردد بود، از
اين رو موضوع را با فرماندهان لشکر مطرح و نظر آنان را جويا گرديد.
يکي از فرماندهان
به نام عمرو بن حجاج گفت: سبحان الله! اگر اين ها از ترک و ديلم بودند و چنين مهلتي
را از تو درخواست مي کردند بايد به آنان جواب مثبت مي دادي حال آنکه که اينان
فرزندان پيامبر هستند.
قيس بن اشعث، يکي
ديگر از فرماندهان گفت: به نظر من هم بايد به درخواست حسين جواب مثبت داد؛ زيرا اين
درخواست نه براي عقب نشيني آنها از جبهه و نه براي تجديدنظر است؛ بلکه به خدا
سوگند! فردا اين ها پيش از تو به جنگ شروع خواهند نمود.
عمرسعد گفت: اگر
چنين است پس چرا شب را به آنان مهلت بدهيم؟
به هر حال، پس از
گفتگوي زياد، پاسخ عمرسعد به حضرت ابوالفضل(ع) اين بود: ما امشب را به شما مهلت مي
دهيم اگر تسليم شديد و به فرمان امير گردن نهاديد به نزد او مي رويم و اگر امتناع
کرديد ما هم شما را به حال خود باقي نخواهيم گذاشت و جنگ است که سرنوشت شما را
تعيين خواهد نمود.
بدين گونه با
درخواست امام(ع) موافقت و شب عاشورا به وي مهلت داده شد.
اهميت نماز
از اين درخواست
امام(ع) مي توان به اهميت نماز و دعا و نيايش و تلاوت قرآن پي برد که آن حضرت تا آن
جا به اين مسائل علاقه دارد که از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت مي کند تا يک شب
ديگر از عمر خويش را با اين اعمال بگذراند. و چرا چنين نباشد که حسين(ع) براي ترويج
و زنده ساختن نماز و قرآن و شعارهاي الهي بدين جا آمده است و مناجات و نيايش با
پروردگار بهترين و لذت بخش ترين دقايق زندگي اوست و بايد هر ملتي که براي خدا قيام
مي کند، همين اعمال را شعار و ملاک عمل خويش قرار بدهد.
و از اين جاست که
در زيارت نامه امام آمده است:" و أشهد أنک قد أقمت الصلاة و آتيت الزکاة وأمرت
بالمعروف و نهيت عن المنکر و أطعت الله و رسوله حتي أتاک
اليقين."
منبع : کتاب سخنان
حسين بن علي عليهما السلام ، از مدينه تاکربلا ، محمد صادق نجمي ، ص
196.
✘✘✘٭ ولى ٭پــــسر ⇜⇜⇜⇜
✘♚٭ميره ٭خـــــيابون ٭واسه ٭خــــراب ٭کردن ٭ريه هاش ٭◘
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از darkcreed به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|