کلیک کنید!!چندی درباره گرافیک
سفارش تبليغات در انجــمن قالب گراف ورود به تاپيک اطلاعيه هاي تابستانه قالب گراف
امور گرافيکي و کدنويسي وب خود را به جي جي ميزبان بسپاريد
نام کاربري : پسورد : فراموش

\"آنچه باید درباره گرافیک بدانیم\"

گرافیک در واقع هنری است که جنبه ی رسانه ای دارد و البته

همین مورد است که آن را باسایر شاخه های هنر متمایز می کند.گرافیک یک هنر

تزئینی نیست بلکه هنری است که علاوه بر جنبه زیبایی شناختی ، رسایی موضوع

نیز در آن خیلی مهم تر از سایرین است.

گرافیک خود انشعابات بسیاری دارد:طراحی آرم(لوگو)،پوستر،صفحه آرایی، تصویرسازی، تبلیغات، تایپوگرافی، طراحی دکوراسیون و...

این همه مهارتهایی هستند که یک گرافیست زبر دست آنها را دارد و همگی به دوصورت دستی و دیجیتالی انجام می شود.

در کشور ما علم گرافیک تا مقطع دکترا قابل پیگیری است و البته جامعه نیاز فراوانی به وجود گرافیست های مجرب و کارآزموده دارد.

\"تایپوگرافی چیست؟\"

type به معنی نوشتن و تایپوگرافی در واقع کاربرد خط نوشتاری

در آثار گرافیک را به نمایش می گذارد. تایپوگرافی را می توان تاثیرگذارترین

فن در طراحی گرافیک دانست چراکه امروز تمام طرح های گرافیک با این فن

انجام می شود.

شکل زیر نمونه پوستر(فن تایپوگرافی)را نشان می دهد:

بسیاری از آرم ها نیز متاثر از نوشته ها و فن تایپوگرافی اند:

هم اکنون این فن با نام \"خط در گرافیک\"در هنرستان ها و دانشگاه ها تدریس می شود.

\"آشنایی با آرم و انواع آن\"

رسانه ای بودن گرافیک را بوسیله ی آرم می توان به سادگی به

نمایش گذاشت.آرم بیان کننده هویت یک سازمان یا موسسه یا هر چیز دیگر به

شکلی ساده و پیش پا افتاده است.

آرم ها انواع گوناگونی دارند مثل:

آرم های نوشتاری

آرم های تصویری

آرم های هندسی

آرم های تلفیقی

ساده ترین روش طراحی آرم اتد زدن و انتخاب بهترین آنها است.البته اتد ها

را در درجه اول ساده ترسیم می کنیم و بعد از انتخاب برترین ها ،داخل آنها

را پر کرده و طراحی خود را کامل می کنیم.

نمونه یک آرم تصویری:

در طراحی آرم مانند سایر طراحی های گرافیک باید به رنگ و کادر بهای زیادی قائل شد.

نمونه آرم سپاه پاسداران:

این آرم یک آرم هندسی بوده و کادربندی و رنگ مشکی آن موضوع آرم را به وضوح

نمایان تر می کند.این گونه آرم را می توان با استفاده از شابلون هندسی یا

تکه های منظم مقوا طراحی کرد.

نمونه آرم نوشتاری \"موزه رضا عباسی\" اثر استاد مرتضی ممیز:

\"اصول طراحی بسته بندی\"

دیگر زیرشاخه های هنر گرافیک کاربردی طراحی بسته بندی است که

در وجه تبلیغاتی نیز می تواند مورد بررسی قرار گیرد. طراحی بسته بندی، هنر،

علم و تکنولوژی را همزمان با هم به خدمت می گیرد تا اثری قابل طرح در

برابر دیدگان انتقادی مردم را داشته باشد.

می توان هنر طراحی بسته

بندی را از حساس ترین زیرشاخه های گرافیک کاربردی دانست چرا که رضایت مصرف

کننده و تولیدکننده باید در کنار اصول علمی طراحی مورد توجه هنرمند طراح

قرار گیرد. هنر طراحی بسته بندی در زندگی روزمره انسان ها رخنه کرده است؛

از بسته بندی خمیردندان گرفته تا بسته بندی های مواد خوراکی، آرایشی و

پوشاک حضور سلیقه طراح گرافیک در زندگی ما احساس می شود. در طراحی بسته

بندی یک کالا توجه به نکاتی چند ضرورت دارد:

- محافظت و عدم لطمه دیدن کالا نخستین نکته ای است که در طراحی بسته بندی باید مورد توجه قرار گیرد.

- در بسیاری موارد طراح علاوه بر آشنایی با تکنیک های هنری و شناخت

روانشناسی رنگ باید از علم خواص مواد محافظتی که در ساخت بسته بندی ها به

کار می روند نیز مطلع باشد.

- بسته بندی یک کالا باید به گونه ای باشد

که مخاطب را از محتویات داخل آن باخبر سازد. لذا طراح گرافیست می بایست در

کنار دقت به میزان قرارگیری کالا در مجاورت حرارت، سرما و غیره، امکان دید

کالا را برای خریدار فراهم سازد.

- انتخاب رنگ از ارکان طراحی بسته

بندی است. هر جنس و کالا، رنگ خاص خود را می طلبد و طراح می بایست با دانش و

اطلاع کافی دست به انتخاب رنگ بزند.

طراحی بسته بندی یکی از مهم ترین زیرشاخه های هنر تبلیغات است

و نقش ارزنده ای را در جریان اقتصادی جوامع بازی می کند. صادرات کالاها

بیش از آنکه به کیفیت محصول وابسته باشد در گرو طراحی خوب بسته بندی و مورد

پسند خریدار است.

در طراحی بسته بندی بخش دیگری از هنر گرافیک نیز به مدد طراح

می آید و آن لوگوهای تجاری و بین المللی است. براساس استانداردهای جهانی

نشانه های ثابتی برای هشدار و جلب توجه مصرف کننده به ثبت رسیده اند که

طراح بنا به جنس کالا آنها را در بسته بندی به کار می بندد.

امروزه از

مهم ترین فاکتورهای فروش و موفقیت در بازار تجاری توجه به هنر بسته بندی

است. اهمیت این شاخه از هنر گرافیک تا جایی است که در برخی از کشورها که

تولیدکننده نیستند، تنها یک طراحی خوب بسته بندی برای کالایی وارداتی، نام

آن کشور را در زمره تولیدکنندگان آن کالا و در نهایت صادرات آن قرار می

دهد. این به معنای آن است که جهان امروز تنها تشنه تولید کالا نیست بلکه

این تولید هنر است که چرخه های اقتصادی را به حرکت درمی آورد.

\"فضا و کادر در گرافیک\"

در طراحی گرافیک و بخصوص طراحی پوستر یا اعلان باید به کادر و

فضای مثبت و منفی توجه بسیار کرد.همیشه باید فضای خالی برای تنفس طرح وجود

داشته باشد و طرح مورد نظر نباید کل فضا را غصب کند.جابجایی نیرو و انرژی

داخل کادر نیز حائز اهمیت است.مثلا اگر جهت طرح رو به بالا است ،باید

مقداری از فضای بالای کادر خالی و سفید باشد یا با العکس .در کادر یا فضای

بصری چشم نباید ناگهان در بن بست گیر کند .

اگر طرح ما متحرک است ،باید ادامه تحرک او را در نظر بگیریم و

مانع حرکتش نشویم.دقت در فضای بصری باید نتایج خوبی برای طراح و سفارش

دهنده خواهد بود و اصولا باعث کامل شدن اثر می شود.اگر طراحی گرافیست حتی

تمام جنبه های زیبا شناختی ،موضوع،رهارمونی و.. را رعایت کند و به فضا و

کادر اهمیت ندهد،اثر او آزار دهنده و نا کارآمد است.

دراین پوستر باتوجه به جهت شکل تایپوگرافی که رو به بالاست

فضایی در بالای صفحه خالی گذاشته شده است.ضمن اینکه فضای تنفس اثر بسیار

زیاد است.

\"هر آنچه تحت عنوان خلاقیت می شناسیم\"

خلاقیت از خلق آمده و به معنای آفرینش و بوجود آوردن است.در

اصطلاح به آفرینش جدید و تازه انسان ها و در گرافیک به یک ابداع گرافیکی

جدید می گویند و در واقع جدا شدن از سنت های طراحی.

خلاقیت همه جا هست.از ادبیات و شعر تا نقاشی و گرافیک و همیشه

باعث مطرح شدن اثر و موفقیت آن می شود اما باید توجه داشته باشیم که از حد

و مرز مشخص و قوانین حاکم بر طراحی خارج نشویم و ماهیت کار را فراموش

نکنیم.

موتور جستجوگر گوگل با هر مناسبتی لوگوی جدیدی ارائه می دهد

که متناسب با آن مناسبت و بسیار زیبا و خلاقانه طراحی می شود.چند نمونه از

این لوگوها را می بینیم:

لوگوی گوگل برای روز معلم

لوگوی گوگل برای کشف آب در فضا

لوگو برای روز مرگ(ملبورن)

لوگو برای روز ملی ترکیه

لوگو برای روز رسمی شدن بارکد در جهان

لوگوی روز ملی چین

در این لوگوها عنوان \"google\"همیشه ثابت است و آنچه تغییر می

کند طریقه طراحی آن است.با آمدن هر مناسبت جدید،طراحی عنصری را انتخاب و با

عنوان \"google\" ترکیب کرده است و در نتیجه یک تایپوگرافی انجام داده است.

عصر جوانی، دگرگونی و فضا

جیمز کریج و بروس بارتون

بخش اعظم انرژی جنبش اکسپرسیونیست انتزاعی تا اوایل دهه 1960

تحلیل رفت و نسل جدیدی از هنرمندان، راه‌های تازه‌ای را کشف کردند‌. جنبشها

فراوان بودند و بعضی از آنها چند سال بیشتر نمی‌پاییدند‌. از جنبشهای

مشهور و مهم آن ایام باید به پاپ‌، کالرفیلد، اُپ، مینیمالیسم، هارد اج،

کانسپچوال و کینه تیک اشاره کرد‌. در دهه 1970، رجعت به فرمهای مختلف

رئالیسم، همچون فتو رئالیسم و سوپررئالیسم رواج پیدا کرد‌.

پاپ آرت

واکنشی بود در برابر احساساتی‌گرایی افراطی و برخورد بیش از حد جدی

اکپرسیونیسم انتزاعی با هنر‌. هنرمندان پاپ با الهام از اندیشه‌های جاسپر

جانز و رابرت رائوشنبرگ، به خلق آثاری دست زدند که از تصاویر فرهنگ روز مدد

می‌گرفت‌. در این مورد می توان به نقاشیهای کمیک استریپی روی لیکتنستاین و

کنسروهای سوپ اندی ورهال اشاره کرد‌. از دیگر نقاشان پاپ می توان جیمز روز

نکویست، جیم داین، تام وسمن و رابرت ایندیانا را نام برد‌.

بسیاری از

هنرمندان پاپ، چون ورهال و روزنکویست در گرافیک صاحب سبک بودند، برای همین

در استفاده از روشهای رایج چاپ تجاری، نقاشی علایم تجاری و شیوه های

تبلیغاتی به خود تردید راه ندادند‌. از دیگر تجلیات پاپ آرت، می‌توان به

مجسمه‌های نسبتاً ساده کلاوس اولدنبرگ، کارهای گچی قالبی جورج سیگال،

چهره‌های چوبی و پارچه‌ای مارسیول و سازه‌های نئونی کریسا اشاره کرد‌.

هنرمندان پاپ حتی نمایشگاههای خود انگیخته‌ای به نام «رخدادها» ارائه

کردند‌.

هنرمند، در روش نقاشی « کالرفیلد »، با خلق فرمهای دوبعدی به

کمک رنگهای تخت بر سطح بوم تاکید داشت، برای همین هم طرح اصلی و هم

ضربه‌های قلم را حذف می‌کرد‌. در این روش از رنگ به شیوه‌های گوناگون ـ با

قلم، اسفنج یا کهنه ـ استفاده می‌شد‌. در مواردی هم آن را روی بوم

می‌ریختند‌. از هنرمندان این مکتب می‌توان به مریس لوئیز، کنت نولند، جولز

اولیتسکی و هلن فرانکنتالر اشاره کرد‌.

طی همین دوره، گروه دیگری از

هنرمندان با تلفیق یا سُراندن شکلهای رنگی و هندسی در برابر یکدیگر، به

تجربه با جلوه‌های بصری ( اُپتیک ) دست زدند‌. عمر این جنبش که « اُپ آرت »

نام داشت، کوتاه بود و هواداران زیادی پیدا نکرد‌. ویکتور وازارلی، بریجت

رایلی، ریچارد آنوزکیویچ و لری پونز از مشهورترین هنرمندان این مکتب بودند.

گروه دیگری از نقاشان، متعلق به مکتب « مینیمالیستها » و « هارداج »

بودند‌. تفاوت آنها در این بود که مینیمالیستها، فرم را تا حد رنگهای تخت و

هواداران هارداج، آن را تا حد اشکال ساده، تنزل می‌دادند‌. نمونه های

نقاشی هارداج در آثار الزورت کلی، ال هلد و جک یانگرمن مشهود است‌.

هنرمندان مکتب «کانسپچوال»، از بومهای نقاشی و مضامین هنری سنتی روگرداندند

و به خلق رویدادها یا موقعیت‌ها و سپس عکاسی از آنها پرداختند‌. برخی از

این کارها در مقیاس وسیع انجام می‌شد‌. مثلاً رابرت اسمیتسن، کارهایی را

روی خاک انجام داد و کریستو کارهایی را در لفاف پیچی دور ساختمانها، پلها و

حتی جزایر صورت داد‌. هنرمندان دیگری، از جمله جوزف کاسوت، با زبان به

عنوان وسیله توصیف ایدئولوژی زیبایی شناسی کار کردند‌.

هنرمندان پیرو

مکتب «کینه تیک»، مجسمه سازانی بودند که به سبک الگزندر کالدر کار

می‌کردند‌. برخی از این آثار مثل آثار جورج ریکی را توفان از جا کند، ولی

دیگر آثار را موتوریزه کرده بودند ] ! [ از هنرمندان دسته اخیر می‌توان به

سن لای و جین تینگلی اشاره کرد‌. دیگر هنرمندان کینه تیک، مثل دان فلاوین

به خلق توهم حرکت به مدد انوار نئون یا فلوئورسنت رو آوردند‌.

هنرهای گرافیکی

طی دهه‌های 1960 تا 1980، هنرهای گرافیک نیز همچون هنرهای زیبا، عصر ابداع

و تجربه را از سرگذراند‌. هنرهای زیبا و هنرهای گرافیک، آزادانه به تبادل

اندیشه و تصویر می‌پرداختند‌. رائو شنبرگ، ورهال، لیکتنستاین و روزنکویست،

تصاویر و تکنیکهای خود را از جهان تجارت می‌گرفتند همچنان که طراحانی دیگر،

منابع الهام خود را کماکان در هنرهای زیبا می‌جستند‌.

طراحی گرافیک در آمریکاآمریکا

در اوایل دهه 1960، شاهد تداوم رنسانسی بود که از جنگ جهانی دوم به بعد

شروع شده بود‌. طراحانی چون پل رند، سائول باس ] سازنده غالب تیتراژ

فیلمهای متأخر آلفرد هیچکاک، از جمله سرگیجه [، بردبری تامسن و جین فدریکو،

چهره های تثبیت شده ای بودند که موسسات و شرکتهای بزرگ تجاری، سخت

می‌کوشیدند به آنان کار سفارش بدهند‌.

تا اواسط دهه 1960، این موج

جدید پر انرژی، آمریکا را فرا گرفت‌. نسل بعد از جنگ همانطور که به سن بلوغ

می‌رسید، سلیقه خود را اعمال می‌کرد‌. هنر تخدیری با آن تصاویر غریب و

درهم پیچیده، در پوسترها، مجلات و صفحات موسیقی که مخاطب آن جوانان بودند،

به کار می‌آمد، اما بر جریان کلی طراحی گرافیک تاثیر چندانی نداشت‌.

نسل جدیدی از طراحان، آثاری جدی در زمینه طراحی گرافیک عرضه می‌کردند‌:

• شرکت چرمایف وگیزمار : بی تردید یکی از موفق‌ترین و مشهورترین موسسات

طراحی گرافیک است که کماکان فعالیت دارد‌. این شرکت استعداد کارشناسان خود

را در طراحی همه چیز، از کیسه خرید گرفته تا معرفی شرکتها به کار گرفته

است‌.

ایوان چرمایف و تام گیزمار، در دوره طراحی گرافیک دانشگاه ییل

با هم آشنا شدند و پس از فارغ التحصیلی در اواسط دهه 1950، به موسسه طراحی

رابرت برادنجان پیوستند که شناخته شده بود‌. چرمایف و گیزمار در سال 1960،

شرکتی پایه‌گذاری کردند که بلافاصله توجه همگان را با آرمی که برای بانک

چیس منهتن تهیه کردند، جلب کرد‌. از آن پس، آنان آرم موسسات مختلف و بیش از

دویست کار تبلیغاتی دیگر را از جمله برای شرکتهای موبیل، زیراکس و صنایع

برلینگتن طراحی کردند‌.

چرمایف و گیزمار در زمینه طراحی نمایشگاه ـ از

برنامه های موزه‌های کوچک گرفته تا نمایشگاههای بزرگ بین المللی ـ تبحر

خاصی یافتند‌. آنها غرفه‌های آمریکا را در نمایشگاه بین المللی مونترال 67 و

اوزاکا 70 و نیز نمایشگاه «ملتی در میان ملل» را برای موزه اسمیتسونین

طراحی کردند‌.

شرکت چرمایف و گیزمار در جشنهای دویستمین سالگرد

استقلال آمریکا، مسئول انجام کارهای طراحی گرافیک و تهیه نماد رسمی مراسم

بودند‌. چرمایف علاوه بر تبحر در طراحی آرم، ایلوستراتور موفقی نیز هست که

آثار بسیاری برای موسسات مختلف، از جمله موسسه پابلیک برودکستینگ سیستم (

PBS )، موبیل و موزه هنرهای مدرن نیویورک تهیه کرده است‌.

موریل کوپر : از دیگر طراحان برجسته این دوره است‌. او بیش از سی سال با

انستیتوی تکنولوژی ماساچوست (MIT)، همکاری کرد که جزء اولین نهادهایی است

که به اهمیت طراحی ظریف و زیبا در برقراری ارتباط توجه کرد‌.

کوپر در

سال 1951، به عنوان طراح تمام وقت در MIT مشغول کار شد تا طراحی انتشارات

این دانشگاه را بهبود بخشد‌. هشت سال بعد اولین مدیر طراحی موسسه انتشاراتی

MIT شد و توانست آنچه را که بعدها به سبک صفحه بندی MIT معروف است، ابداع

کند‌. شاید بهترین نمونه این سبک کاتالوگی باشد که او در سال 1969 به

مناسبت پنجاهمین سالگرد تولد مکتب باهاوس طراحی کرد‌.

خانم کوپر در

حال حاضر دانشیار مطالعات بصری در MIT است‌. او بنیان گذار و مدیره کارگاه

زبان بصری است که در آنجا به آموزش و بررسی ویژگیهای عرصه‌های تازه هنر

گرافیک در دنیای الکترونیک می پردازد‌.

• رادلف دی هرک : در سال 1924،

در کالورسیتی کالیفرنیا متولد شد‌. او که طراح خود آموخته است، حیات

حرفه‌ای خود را همان جا شروع کرد و در سال 1950 به نیویورک رفت و آنجا به

عنوان طراح گرافیک موثری شهرت یافت‌.

او علاوه بر طرحهای متعدد روی

جلد مجله اسکوایر، برای موسسه صفحه پرکنی کلمبیا جلد صفحه، انواع آرمها و

پوسترها و حدود 350 جلد کتاب برای موسسه انتشاراتی مک گرا ـ هیل طراحی کرده

که بسیار موفق بوده اند‌. در همین ایام به تدریس رو آورد و بیش از سی و

پنج سال به این کار ادامه داد‌. دی هرک در حال حاضر استاد مدرسه هنر و

معماری کوپر نیویورک است‌. او به خاطر طراحی آرمهای نمایشگاه و گرافیک

معماری نیز شهرت دارد‌. از جمله این دستاوردها، پوسترهایش برای نمایشگاه

بین المللی مونترال 67 و اوزاکا 70 است‌.

• جورج لوا : نمونه شاخصی از

نسل جدید مدیران طراحی تبلیغات است‌. او به سال 1931، در خانواده ای مهاجر

یونانی متولد شد و در انستیتوی پرات در بروکلین تحصیل کرد‌. به گفته خودش

«بچه شرور» جهان تبلیغات بود‌.

حرفه تبلیغات در دهه 1950، تحت تاثیر

اخلاقیات متاثر از فرهنگ آنگلوساکسونهای سفیدپوست پروتستان مذهب (wasp)،

عموماً متین و موقر و منطبق بر عرف و اخلاقیات حاکم بر جامعه عمل کرده، این

ذهنیت را رواج می‌داد‌. لوا با خلق آگهی‌هایی که جسورانه، وقیح و طنزآمیز ـ

و در عین حال موفق ـ بود، خواب آرام این جهان مبادی آداب را برآشفته کرد‌.

وقتی از او برای طراحی روی جلد نشریه اسکوایر دعوت شد، او همین روحیه تند و

تیز را به عالم مطبوعات هم سرایت داد‌.

لوا پیش از سی سالگی، اولین

مدیر طراحی بود که سرپرستی موسسه‌ای را هم که خود بنیان گذاشته بود (موسسه

پاپرت کنیگ لوا‌)، به عهده داشت و تا سال 1967 در همان موسسه ماند‌. به

تاسیس چند شرکت دیگر نیز مبادرت کرد‌. کتاب هنر تبلیغات از اوست‌.

استودیوی پوش پین : موسسه‌ای بود که در سال 1954 که توسط سه تن از فارغ

التحصیلان مدرسه کوپر، میلتن گلیزر، سیمورچواست و ادسورل تاسیس شد‌. آنها

کار خود را با نقاشی متن و طراحی جلد کتاب شروع کردند و چیزی نگذشت که

دامنه خدمات طراحی گرافیک را وسعت بخشیدند‌.

آثار این موسسه با سادگی

قابل تشخیص است‌. در این آثار از مبانی انعطاف ناپذیر مکتب سوئیس دوری

کرده، به برداشتی التقاطی که از دوره‌های هنری مختلف هنرهای زیبا و تجاری

الهام می‌گیرد، رو آوردند‌. سبک پوش پین در قالبهای متعدد آن، بر طراحان

وایلوستراتورهای نقاط مختلف جهان تاثیر گذاشته است‌.

این استودیو برای

تبلیغ آثارش نشریه پوش‌پین‌گرافیک را انتشار داد که در آن هنرمندان مختلف

وابسته به این استودیو، به ارائه تجربه‌های جدید و گسترش استعدادهای خود

پرداختند‌. در این میان نام برخی از بزرگ‌ترین ایلوستراتورهای آمریکا دیده

می‌شود : رینولدز رافینز، بری زید، جان الکورن، جیمز مک لن و پل دیویس‌.

از نشانه‌های موفقیت این استودیو این که در سال 1970، اولین استودیوی

آمریکایی بود که در موزه معتبر هنرهای تزیینی پاریس، نمایشگاهی از آثار خود

برپا کرد‌. سورل در سال 1975، سپس گلیزر با ترک این موسسه، شرکت خود را

برپا کرد و امروز چوآست، استودیوی پوش پین را اداره می‌کند‌.

• جورج

چرنی : به سال 1924، در بوداپست متولد شد‌. کمی بعد از خانواده‌اش به برلین

و در سال 1941، به آمریکا مهاجرت کردند‌. چرنی بعد از گذراندن خدمت نظام

وارد انستیتوی پرات در بروکلین شد و در رشته طراحی گرافیک تحصیل کرد‌. بعد

از فارغ التحصیلی، در گروه طراحی شرکت دانلددسکی استخدام شد و بعد در شرکت

جورج نلسن به کار پرداخت که این هر دو از معتبرترین شرکتهای طراحی صنعتی به

حساب می‌آمدند‌.

جورج چرنی در سال 1955، موسسه مستقل خود را راه

انداخت و سفارشهای متنوعی، از طراحی آرم گرفته تا گزارشهای سالانه، تمبر،

پوستر و نمایشگاه را پذیرفت‌. از جمله شرکتهایی که چرنی برای آنها کار

انجام داده، می توان از شرکتهای تگزاگلف، وور، گریس، راکول اینترنشنال، آی

بی ام، آر سی ا و صنایع برلینگتن نام برد‌. سبک جورج چرنی را در یک کلام می

توان « کلاسیک » نامید‌. او ظرف بیست و پنج سال گذشته، از کلیشه‌های رایج

جنبشهای مختلف هنری اجتناب کرده است‌.

• ماسیمو وینیلی : در ایتالیا

متولد شد و تحصیل کرد و همان جا به حرفه معماری پرداخت‌. او در سال 1957،

با استفاده از بورس تحصیلی انستیتوی طراحی در شیکاگو برای اولین بار به

آمریکا سفر کرد و پس از اتمام دوره به میلان بازگشت و در آنجا شرکتی باز

کرد و به کار طراحی گرافیک صنعتی و معماری پرداخت‌.

وینیلی در سال

1965، دوباره به آمریکا سفر کرد و با چند نفر دیگر شرکت « یونیمارک

اینترنشنال » را راه انداخت و سفارشهای موسساتی چون نال اینترنشنال را

انجام داد‌. از کارهای مشهور وینیلی باید به اجرای طراحی نشانه‌ها و

نقشه‌های سیستم قطار زیرزمینی نیویورک در سال 1966 و متروی واشینگتن در سال

1968 اشاره کرد‌.

او در سال 1971 شرکت وینیلی را در نیویورک تاسیس

کرد و در آنجا خود و همسرش، همچنان به خلق طرحهای موفق در اخذ جوایز ادامه

می‌دهند‌.

طراحی گرافیک در سوییس

در سوییس، نسل جدیدی از طراحان گرافیک که از فلسفه طراحی مبتنی بر نظم

مطلق دلزده بودند، به جست و جوی راه حلهای جدید پرداختند‌. به زعم آنان

طراحی کشور بیش از حد قالبی شده بود و طرحها گرچه شکل و شمایلی تمیز و منظم

داشتند، اما در آنها از جلوه غافلگیرانه اثری نبود‌.

طراحانی چون

ولفگانگ واینگارت، زیگفرید اُدرمات و رزماری تلیسی برای مقابله با این روند

و نیز دمیدن جانی تازه به آثار خود، عناصر طراحی را به شیوه ای شادتر و

غیر منتظره‌تر به کار گرفتند‌. جایگاه عناصر مختلف به مدد ذوق و خرد تعیین

می‌شد‌. حروف و طرحهای ایلوستره، در هم، کنار هم گذاشته می‌شد تا به صفحه

حال و هوایی پویا ببخشد‌. این حال و هوای جدید را « موج نو » نام نهادند که

توجه بسیاری از طراحان جوان را جلب کرد‌.

واینگارت به تجربه‌های

تازه‌تر و خلق آثار برجسته‌ای از جلوه های بصری، با استفاده از تصاویر

برهم، بزرگ نمایی الگوهای هافتن با نقطه‌های درشت، حروف معکوس، خط کش، خطوط

پهن و نازک و دیگر عناصر طراحی که به جذابیت بصری اثر می‌افزود، دست زد‌.

طراحی گرافیک در انگلستان

انگستان

نیز چون آمریکا، شاهد تاثیر نسل بعد از جنگ جهانی دوم بود‌. آن دوران را

به حق باید زمانه جوانی، انرژی فراوان، موسیقی راک، اعتراض و احساسات ضد

نهادهای تثبیت شده نامید‌. در ضمن زمانه مناسبی بود تا طراحان مستعد،

اندیشه‌های تازه‌ای ارائه دهند‌.

سه تن از این طراحان، کالین فوربس،

آلن فیلچر و باب جیل آمریکایی که ترک تابعیت کرده بودند، در سال 1962 دور

هم جمع شدند و استودیوی فوربس، فلچر و جیل را تاسیس کردند‌. سبک کار آنان

التقاطی بود و به هیچ فلسفه خاصی بستگی نداشت، در نتیجه آگهی‌هایی متفاوت و

چشمگیر خلق کردند‌. پس از سه سال باب جیل این استودیو را ترک کرد و جای او

را تیوکرازبی گرفت‌.

کوششهای آنها ظرف چند سال با بار نشست‌. اعضای

تازه‌ای به شرکت پیوستند‌. دامنه خدمات توسعه یافت و سرانجام در سال 1971

نام شرکت به « پنتاگرام دیزاین » تغییر یافت‌. آنها هفت سال بعد دفتری در

نیویورک باز کردند‌.

امروزه شرکت پنتاگرام، دامنه وسیعی از خدمات

طراحی را به شرکتهای بزرگ جهان عرضه می‌دارد‌. دیگر موسسات طراحی معتبر

انگلستان عبارتند از : شرکت آمنی فیلد، ولف الینز و مینیل تاترز فیلد‌.

در حالی که موسسات طراحی چون پنتاگرام مشغول خلق طرحهای گرافیکی « زیبا »

بودند، طراحان دیگری هم به ارائه طرحهای تازه، پرخاشجو و تحریک آمیز

پرداختند و آثار خود را «پانک» نامیدند‌.

سبک پانک در موسیقی، مد و

طراحی، ریشه در راه و رسم زندگی جوانان ناراضی و بیکار انگستان دارد‌. هدف

از طراحی پانک، همچون طراحی تخدیری دهه 1960، ارائه کارهای غیر منتظره و

تکان دهنده است‌. رسانه‌های همگانی برای دستیابی به بازار پر رونق جوانان،

از این سبک استقبال کردند و آن را در تبلیغ و فروش صفحات موسیقی، نشریات مد

و پوستر، کارآمد یافتند‌.

طراحی گرافیک در ژاپن

ژاپنی‌ها در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم که به مدرنیزه کردن کشور پرداخته

بودند، کوشیدند تکنیکهای غربی کولاژ، مونتاژ، ایربراش و سبک چاپ بین

المللی و نمادهای سنتی، خطاطی و زیبایی شناسی ژاپنی را تلفیق کنند‌.

ماحصل کار در چشم غربیها، مجموعه‌ای التقاطی است‌. گاه نتیجه کار آشتی مشوب

کننده دو فرهنگ متفاوت است، اما این طرحها اغلب ترکیبی بسیار پیچیده از

جلال و آرامش شرق و تنوع و شور غرب است‌.

آنکه بیش از همه برگردن این

جهت‌گیری جدید حق دارد، یوزاکو کامکوراست که در غرب به عنوان طراح پوسترهای

بازیهای المپیک توکیو (1964) شهرت دارد‌. از دیگر چهره‌ها باید به ایکو

تاناکا، شیگئو فوکودا، ماکوتو ناکامورا، کازومازا نیگل و میتسو کاتسویی

اشاره کرد‌.

تعادل در صفحه :

دستگاه حسی انسان به گونه ای عمل می کند که انسان ، هنگام

مشاهده یک طرح یا تصویر ، تمایل شدیدی به تعادل دارد. در صفحه آرایی یکی از

راه های رسیدن به تعادل ، تقارن است. در کتاب های خطی و نیز کتاب های چاپ

سنگی دوره قاجار ، صفحات دارای تعادلی که بر مبنای تقارن آرایش یافته اند ،

فراوان یافت می شود. اما باید توجه کرد که امروزه در صفحه آرایی ، ایجاد

تعادل به وسیله تقارن راه حل ارزشمند و هوشمندانه ای به شمار نمی رود و

تقارن ، زبان بصری مناسب قرن ما نیست. از این رو ، بهتر است با استفاده از

روشهایی غیر از تقارن ، تعادل را در دو صفحه مقابل هم ایجاد کرد.

جهت تصویر یا زاویه دید :

در کتا بهای مصور ، برای معین کردن جای مناسب تصاویر ، باید

جهت عکس ها را هم در نظر گرفت. مفهوم جهت عکس یا « زاویه دید در عکس » به

شرح زیر است : دایره یکی از سـه شکل اصـلی است که جهت مشخصی نـدارد و سمـت

و سـوی خاصی را القا نمی کند. اما اگر یک دایره بسیار کوچک را در نزدیکی

دایره بزرگنمایی تماشا کنیم ، حرکت چشم از دایره بزرگ به طرف دایره کوچک

خواهد بود ؛ یعنی ناظر ، ابتدا دایره بزرگ را می بیند و سپس ، نگاهش به طرف

دایره کوچک می رود. اگر خطوط ذهنی به وجود آمده را رسم کنیم ، شکل نهایی

مانند یک فلش عمل می کند و جهت مشخصی ( از دایره بزرگ به طرف دایره کوچک )

دارد. منظور از « زاویه دید » یا « جهت عکس » همین حرکت و جهت است که مشخص

می کند وقتی چشم شیء خاص یا تصویر آن را مشاهده می کند ، نخست منعطف به

کدام قسمت می شود و سپس ، در چه جهتی حرکت می نماید.

وقتی به چهره انسان یا صورت حیوانی از روبرو نگاه کنیم از

لحاظ جهت عکس ، خنثی است و جهت خاصی ندارد. تصویر یک اتومبیل یا گاری یا

قطار از روبرو خنثی است. همان گونه که بعضی از اشکال هندسی مانند دایره هم

خنثی هستند و جهت مشخصی را القا نمی کنند. در صفحه آرایی از این زاویه دید

یا جهت نگاه تصویر ، فراوان استفاده می کنیم. بر روی جلد کتابها ، جهت نگاه

تصویر نباید به طرف عطف باشد بلکه باید به سمت لبه کتاب نگاه کند. اگر

تصویری به سمت چپ نگاه کند یا جهت حرکت چشم در آن از راست به چپ باشد ، عمل

پیاده کردن و استقرار آن در سمت راست دو صفحه مقابل یکدیگر است. جهت مایل

با مفهوم تعادل رابطه معکوس دارد. این جهت بی ثبات ترین و در نتیجه پرتحرک

ترین نیروی جهت دار بصری است ودر تصاویر وجود چنین جهتی بیش از همه جلب

توجه می کند. معنا و حالت آن ناآرام و تهدید کننده است.

صفحه آرایی کتاب :

در بیشتر گرید های کتاب ، حاشیه سفید صفحات دقیقاً مشخص می

کنند تا صفحه آرا به هنگام صفحه آرایی ، از شکل صفحه تصور درستی داشته

باشد. حاشیه سفید اطراف صفحه ها را در اصطلاح « مارژین » می گویند که واژه

ای انگلیسی است به معنی کناره و حاشیه. چهار فاصله اطرف صفحه ، یعنی فاصله

سطح نوشته ها در هر صفحه تا عطف و بالا و پهلو و پایین هم اندازه نیستند و

اندازه های استاندارد متداول به ترتیب به نسبت اعداد 2 ، 3 ، 4 ، 6 یا 5/1 ،

2 ، 3 ، 4 می باشد که از تناسب طلایی این نسبت ها حاصل شده است.

از ابتدای تولید کتاب به روش حروف چینی ، این تناسب طلایی در

حاشیه صفحات کتابهای لاتین رعایت می شده است ولی در دهه های اخیر با تحولات

هنری جهان و گسترش ارتباطات و پیدایش مکتبهای هنری سنت شکن مانند «

دادئیسم » دیگر ، در صفحه آرایی الزام قطعی وجود ندارد که حتما تناسب طلایی

رعایت شود. در صفحه آرایی کتاب برحسب روحیه موضوع کتاب و سلیقه صفحه آرا و

ناشر حاشیه ها نسبت به حالت طلایی تغییر می یابند. بهتر است رعایت نکردن

تناسب طلایی در حاشیه ها براساس منطق کاربردی باشد. در هر حال ، بسیار به

ندرت اتفاق می افتد که برای کوچک انتخاب کردن فاصله سطح حروف از لبه مخالف

عطف ، از فاصله همین سطح تا عطف داشته باشیم و تقریبا همیشه ، فاصله سطح

نوشته های کتاب تا عطف ، از سه حاشیه دیگر باید کمتر باشد زیرا این فاصله

از میان ، چهار فاصله حاشیه های صفحه تنها فاصله ای است که در دو صفحه

مقابل هم کنار خودش تکرار می شود و از جهت حسی نیز چون دو صفحه مقابل هم یک

نمای بصری را به وجود می آورند ، بهتر است بین دو نیمه این نما ، حداقل

فاصله ضروری وجود داشته باشد. صفحه آرایی کتاب دو مرحله مختلف دارد که یا

هر دو مرحله را یک طراح انجام می دهد و یا طراح به مرحله اول می پردازد و

شخص دیگری صفحات را برای لیتوگرافی آماده می شازد و اجرای نهایی می نماید.

مرحله اول طراحی کلی کتاب یعنی طرح گرید ، شامل شکل صفحه عنوان اصلی و

صفحه حقوق ، طرح سرفصل ها و زیر مجموعه آنها ، چگونگی شروع مطلب پس از

سرفصل و مواردی از این قبیل می شود که با فکر و اندیشه و خلاقیت همراه است.

مرحله دوم ، جنبه اجرای دقیق این تصمیمات را دارد و نیازمند حوصله و

دقت است و ممکن است اندیشه و خلاقیت در آن ، کاربرد بسیار اندکی داشته

باشد.

صفحه آرایی کتاب های مصور :

در کتاب های مصور ، علاوه بر طرح یک ساختار کلی برای صفحه

آرایی کتاب و شکل صفحه عنوان ، صفحه حقوق ، سرفصل ها و . . . نیاز است که

صفحه آرا شناخت کافی از مفهوم ترکیب هنری یا کمپوزسیون و به طور کلی مبانی

هنرهای تجسمی داشته باشد تا بتواند در صفحه ، درباره عوامل بصری ، تصمیمات

مقتضی مناسب و مطلوبی اتخاذ کند. گرید کتابهای مصور باید به صورت دو صفحه

مقابل هم طراحی شود زیرا مجموعه دو صفحه مقابل هم میدان عمل صفحه آرا هستند

و اگر صفحه را به بوم نقاشی تشبیه کنیم ، دو صفحه مقابل هم یک بوم را برای

عرضه خلاقیت هنری می سازند. در کتابهای مصور ، گرید دو صفحه ای حتماً باید

تعدادی خط عمودی داشته باشد که برای قرارگیری تصاویر به کار گرفته شوند.

تعداد تقسیمات عمودی ، به وسیله طراح ، نوع و تعداد تصاویر بستگی دارد. در

کتابهای علمی و درسی که معمولاً تصویر هم دارند ، تصمیم گیری در مورد جای

تصاویر باید بسیار کاربردی و منطقی باشد و تصویر ، نهایت نزدیکی را با متن

مربوط به آن داشته باشد. باید برای اندازه تصاویر و چگونگی استقرار آنها در

متن ، تصمیمی ثابت گرفت.

یکی از انواع پایه کارهای کتاب که طراحی آن نیاز به تجربه و

خلاقیت تجسمی دارد ، طراحی پایه کار آلبوم های عکس است. یک شیوه کلاسیک که

برای این منظور می توان به ان اشاره نمود ، روش واحد بندی یا گرید « مدوله »

می باشد. در این روش ، سطح موثر هر صفحه ، یعنی سطحی را که پس از کسر

حاشیه ها باقی می ماند ، به چند واحد مربع یا مربع مستطیل تقسیم می کنیم.

یکی از شیوه هایی که در کتابهای مصور می توانیم از آن برای تعیین کادر

تصاویر استفاده کنیم ، رعایت نسبت ثابت طول به عرض در چند تصویر است که در

مجاورت یا نزدیکی یکدیگر در صفحه واقع شده اند. این شیوه نوعی تعادل ایجاد

می کند. در صفحه آرایی ، استفاده از مربع که یکی از سه شکل اصلی است راه

مناسبی است که صفحه آرا بتواند به سهولت و سرعت به ترکیب بصری مناسبی برسد.

یعنی کادر بعضی از تصاویر یا بعضی از ستونهای حروف ، می تواند مربع شکل

باشد تا صفحه آرا برای رسیدن به ترکیب بصری مناسب یاری دهد. کادر تصاویری

هم که طول و عرض آنها تفاوت مختصری دارد. در صفحه آرایی کتابهای درسی مصور ،

« عملکرد » نقش بسیار مهمی بر عهده دارد و عوامل مرتبط با آن ، مانند گروه

سنی خواننده کتاب و معلومات و توانایی های او و نیز ، جنبه های فرهنگی و

روان شناسانه مخاطب کتاب باید کاملاً در نظر گرفته شود. صفحه آرایی این

گونه کتابها بسیار مهم است و نقش حساسی در امر آموزش دارد. تصمیم گیری در

مورد ایده کلی و خطوط مولفان کتاب ، متخصص یا متخصصان روان شناسی کودک و

نوجوان و یک یا چند طرح مجرب و یک یا چند آموزگار با سابقه و مجرب انجام

شود.

تشکر شده:

4 کاربر از aminsa به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: ehsan / wanted00 / helpmaster / pendar /

پاسخ ها

ممنون!

منبع رو ذکر کنید لطفا ...

بدون لینک ذکر کنید!

قوانین نیز خوانده شود!

امضاي کاربر :




ایده های مذهبی و فرهنگی شما را اجرا می کنیم .
+ www.yargomnam.ir

نقل قول از aminsa

منبع:اسکول ننه

همچین سایتی وجود نداره !

امضاي کاربر :




ایده های مذهبی و فرهنگی شما را اجرا می کنیم .
+ www.yargomnam.ir

اووووووووووه تابخونم شب میشه

امضاي کاربر :
نیستم
9 سال !!!

قالب گراف ...
یه سال نبودم کسی نمیشناستم !
خدا بقیشو بخیرکنه

براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !