شعر زیبای قلبِ مادر از ایرج میرزا
سفارش تبليغات در انجــمن قالب گراف ورود به تاپيک اطلاعيه هاي تابستانه قالب گراف
امور گرافيکي و کدنويسي وب خود را به جي جي ميزبان بسپاريد
نام کاربري : پسورد : فراموش

داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌

که‌ کُند مادرِ تو با من‌ جنگ

هر کُجا بیندم‌ از دور کُند

چهره‌ پر چین‌ و جبین‌ پُر آژنگ

با نگاهِ غضب‌ آلود زند

بر دلِ نازکِ‌ من‌ تیرِ‌ خدنگ

مادرِ سنگ‌دلت‌ تا زنده‌ست‌

شهد در کامِ من‌ و توست‌ شَرنگ

نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ تو را

تا نسازی‌ دلِ او از خون‌ رنگ

گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌

باید این‌ ساعت‌ بی‌خوف و درنگ

روی‌ و سینۀ تنگش‌ بدری‌

دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینۀ‌ تنگ

گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌

تا بَرد ز آینۀ‌ قلبم‌ زنگ

عاشقِ بی‌خرد ناهنجار

نه،‌ بل‌ آن‌ فاسقِ بی‌عصمت‌ و ننگ

حُرمتِ مادری‌ از یاد ببُرد

خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ ز بنگ

رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌

سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ

قصدِ سرمنزلِ‌ معشوق‌ نمود

دلِ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ

از قضا خورد دمِ در به‌ زمین‌

و اندکی‌ سُوده‌ شد او را آرنگ

وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز

اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌فرهنگ

از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود

پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ

دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌

آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ:

«آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌

آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معنیشو همه فهمیدید؟
خداییش آخرته شعره
دمه ایرج گرم

امضاي کاربر :
سد پشت سد
سر راهِ من
حتی بسته شد راهِ آهِ من...

تشکر شده:

3 کاربر از mehdi_sh به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: savalan / mohammad-sadegh / red /

پاسخ ها

خاک را پرسیدم

می توانی آیا دل مادر گردی

آسمانی شوی وخرمن اخترگردی

گفت نی نی هرگز

من برای این کار بوستان کم دارم

در دلم گنج نهان کم دارم

امضاي کاربر :

... دومان سالامات قال . داغ سالامات قال ...




تشکر شده:

2 کاربر از savalan به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: mohammad-sadegh / mehdi_sh /

نرو ای همدم تنهایی بابا، مادر
می‌شود بعد تو بابا تک و تنها، مادر
چه مگر بر سر تو رفته در آن کوچه‌ی شوم
پس از آن حادثه افتاده‌ای از پا، مادر
آخرین بار که گیسوی مرا شانه زدی
لرزه دست تو لرزانده دلم را مادر
من و بی‌مادری، ای وای، برایم زود است
کاش می‌شد که از این جا بروم با مادر

امضاي کاربر :
رفـــــیق ...

زدی ؟ مبـــــــارکــِــت

ولـــــی چرا با خــــنجری که

خـــــودم بـــرایت خـــریدم و تـــــــیزش کردم ...

میومدی از جلو میزدی دوباره خنده هاتو ببینم رفیق

ولی بازم میزنم ب سلامتی رفیقام ک

ترکمون کردن ولی من هنوزم دوسشون دارم

ب سلامتی رفیقی ک وقتی سودی براش نداری خبری ازش نیست! .

تشکر شده:

2 کاربر از mohammad-sadegh به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: savalan / mehdi_sh /

هنوز هم هر جا نامت را می‌شنوم...

به لرزه می‌افتم ماد­رم...

هر جا مادری را با فرزندش می‌بینم..

زیر لب می‌گويم من هم روزی مادر داشتم...

من هم روزی گرمای وجودش را داشتم...

مادرم ­ کاش می‌دانستی این روزها بیشتر از گذشته به وجودت احتیاج دارم..

اما می‌دانم تو هنوز هم پیش خدا واسطه‌ي حل مشکلات من هستی...

این اطمینان را، از آرامش قلبم دارم...

امضاي کاربر :
رفـــــیق ...

زدی ؟ مبـــــــارکــِــت

ولـــــی چرا با خــــنجری که

خـــــودم بـــرایت خـــریدم و تـــــــیزش کردم ...

میومدی از جلو میزدی دوباره خنده هاتو ببینم رفیق

ولی بازم میزنم ب سلامتی رفیقام ک

ترکمون کردن ولی من هنوزم دوسشون دارم

ب سلامتی رفیقی ک وقتی سودی براش نداری خبری ازش نیست! .

تشکر شده:

2 کاربر از mohammad-sadegh به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: savalan / mehdi_sh /


براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !