روحانی که برای نجات دختر جوان چشمش را از دست داد !+ عکس
سفارش تبليغات در انجــمن قالب گراف ورود به تاپيک اطلاعيه هاي تابستانه قالب گراف
امور گرافيکي و کدنويسي وب خود را به جي جي ميزبان بسپاريد
نام کاربري : پسورد : فراموش

روحانی که برای نجات دختر جوان چشمش را از دست داد !+ عکس

كنارخیابان شریعتی تهران چند موتور سوار دارند دختری را به زور سوار می كنند كه روحانی جوانی برای كمك به دخترك،به سمت آنان می رود.

شیشه نوشابه ای را خرد می كنند و چشم راست فرزاد را می درند.پزشك می گوید

چشم او تخلیه می شود روحانی جوان قبل از بیهوشی می گوید" الحمدلله به قیمت

یك چشم موفق شدیم ناموس مردم را نجات دهیم "

تشکر شده:

3 کاربر از mohammad به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: dead / savalan / nibo /

پاسخ ها

افرین...نمردیمو یه اخوند مفید هم دیدیم تو جامعه ......ای ول

امضاي کاربر :

... دومان سالامات قال . داغ سالامات قال ...




تشکر شده:

1 کاربر از savalan به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: dead /

نقل قول از savalan

افرین...نمردیمو یه اخوند مفید هم دیدیم تو جامعه ......ای ول

امضاي کاربر :
واقعی بودیم , ولی باورمون نکردن , مجازی شدیم . ولی دلمون مجازی نیست , مواظب باش چی تایپ می کنی .

ساولان جان جون خودت بحث رو سیاسی و جنجالی نکن ولی آره

و اینکه بچه ها دکمه ی تشکر درست شده یادتون نره

نقل قول از mohammad

ساولان جان جون خودت بحث رو سیاسی و جنجالی نکن ولی آره

و اینکه بچه ها دکمه ی تشکر درست شده یادتون نره

دادا من کی بحث کردم ...

امضاي کاربر :

... دومان سالامات قال . داغ سالامات قال ...




نقل قول از savalan

نقل قول از mohammad

ساولان جان جون خودت بحث رو سیاسی و جنجالی نکن ولی آره

و اینکه بچه ها دکمه ی تشکر درست شده یادتون نره

دادا من کی بحث کردم ...
افرین...نمردیمو یه اخوند مفید هم دیدیم تو جامعه ......ای ول

فهمیدی ساولان جون

دادا مگه دورغ گفتم ....

امضاي کاربر :

... دومان سالامات قال . داغ سالامات قال ...




راست می گه دیگه

امضاي کاربر :
واقعی بودیم , ولی باورمون نکردن , مجازی شدیم . ولی دلمون مجازی نیست , مواظب باش چی تایپ می کنی .

کاری ندارم دروغ گفتی یا نه ولی جزء قوانین دیگه بحث سیاسی و جنجالی ( مثل اینا .... ) تعطیله

شاید خیلی ها با تو هم عقیدند ( خودم ) ولی نباید اینو داخل انجمن بگی

جدیدن به خیلی چیزا ساماندهی گیر میده

حالا مگه ما چیزی گفتیم ؟؟ ما خیری ندیده بودیم که دیدیم حالا یکی یکی بریم خونه هامون , تارا می ره با سجاد جون , مجتبی هم می ره پیش مائده خانوم

امضاي کاربر :
واقعی بودیم , ولی باورمون نکردن , مجازی شدیم . ولی دلمون مجازی نیست , مواظب باش چی تایپ می کنی .

هر چی میخوایین بگین ولی اگه یکی امد بهتون چیزی گفت نگین نگفتی ها .....

حالا حالا باید باشین کارتون دارم


براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !