- صفحه اصلي قالب گراف
- انجمن
- آپلود سنتر
- تبليغات
- ورود
- عضويت
- خوراک
- نقشه
- تماس با ما
- ارسال پيام به مدير در انجمن ghalebgraph@gmail.com\09394943902
بابام زنگ زده میگه کجایی؟میگم استادیوم.میگه رفتی فوتبال نگاه کنی؟میگم پ ن پ عادل سرماخورده رفتم به جای اون گزارشگری کنم.میگه بازی از شبکه سه پخش میشه؟میگم اره میخوای بازی رونگاه کنی؟میگه پ ن پ میخام ببینم چطوری گزارشگری میکنی.
دارم ماشینم رو میشورم "دوستم میاد میگه داری ماشینو میشوری ؟پ ن پ دارم ماشینو ابیاری میکنم بلکه رشد کنه بشه کامیون
رسيدم محل كارم ديدم گوشيم نيست!
مات و مبهوت كه كجا انداختم يادم اومد با تاكسي اومدم.
زنگ زدم به گوشيم نه بار طرف گرفته ميگه ا گوشي شما ديدم تو تاكسيم مونده.
رفتم ازش تحويل بگيرم به من نگاه ميكنه شما هم سوارتاكسيم شده بوديد!!؟؟
گفتم پ نه پ گوشيم رفته بود دور بزنه ديدم نيومد ديركرد تماس گرفتم ببينم كجاست.شما جواب داديد!.
پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ و زهرمار، سوار شو بریم… میگم کلانتری؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میبریمت لندن
خوابیده بودم بابام اومد بالا سرم گفت خوابیدی؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ … یه هو بابام زد تو سرم گفت بگیر بخواب! این چرت و پرتا برا فیس بوکه



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:21
به دوستم میگم بیا با هم شعر بخونین میگه باشه . من میگم یه {توپ دارم} اون میگه قلقلیه. میگم پ ن پ مربعیه
رفتم رستوران شاندیز گارسونه میگه:
چیزی میل دارید؟
گفتم:پ ن پ امدم تو رستوران باکلاس بشینم واسه شهرت بازی
رفتم باشگاه سپت نام کنم مسئولش میگه:
می خوای ورزش کنی؟
میگم:پ ن پ می خوام ورزشکارهارو تشویق کنم.
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:21
رفتیم دیزی پذی دیزی بزنیم یکی امده میگه:
بکوبم؟
پرسیدم دیزیرو؟
گفت:پ ن پ تو سر خودم.
با مگسکوش مگس میکوشم دوستم میگه:
میمیرن ؟
میگم:پ ن پ برای این که من ضایع نشم می افتن رو زمین.
با خانمم رفتم صحرا مارمولک رو دیده میگه مار مولکه!
میگم پ ن پ تمساحه مینی مایزش کردن،
یهو جیغ میزنه میگم ترسیدی
میگه پ ن پ ترسیدم بخوردت!
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:21
با دوستامون رفتیم استخر
غریق نجاته پرسید میخواین شنا کنین؟؟
گفتم : پ ن پ املاح معدنی ایم
اومدیم تو آب حل بشیم؛ مردم استفاده کنن :ه
به مامانم با تلفن عمومی زنگ زدم میپرسه:
مسعود تو هستی؟
میگم:پ ن پ یوزارسیوم بانوی من.
واسه نماز صبح پا شدم نماز بخونم
بابام برگشته میگه میخوای نماز بخونی
گفتم په نه په اقا خروسه سرما خورده قول دارم جاش صبح ها پا شم
قو قو لی قو قول کنم :d
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:22
رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه
جلو توالت عمومی… آقاهه میگه ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما سوسکیم اومدیم عید دیدنی
تو صف بستنی فروشی بودم , یه ۲۰ نفری تو صف بودن , یارو اومده میگه صفه ؟ پـَـــ نــه پـَـــ دیوار دفاعیه می خوان ضربه ایستگاهی بزنند !
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:22
امروز از آرایشگاه که میومدم ، تو راه یه دختر حدوداً سه ساله و مامانش راه میرفتن.........
یهو دختره به من اشاره کرد و گفت: پسر......
منم گفتم: پـــ نه پـــ دیو دو سر!!!
رفتم بانک چک نقد کنم ( الان فهمیدین من شر خرم دیگه ) یارو میگه پول نقد بدم ؟؟؟
گفتم پـَ نـَ پـَ پسته بده دور هم حال کنیم
رفته بودم دستشویی دبیران یه هو معلم عربی اومد تو گفت عزیزم اومدی دستاتو بشوری گفتم پ ن پ سوسکم اومد غذا خوری
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:22
خالم شب ساعت 12 زنگیده بهم منم با صدای خواب آلود جواب دادم بلههههه؟!!!برگشته میگه ای وای خواب بودی!!!؟؟؟ گفتم پ ن پ داشتم ورزش صبح گاهی میکردم!!!!
با دوستام رفتیم رستوران...
گارسونه غذا رو اورده میگم غذای ماس؟
میگه پ ن پ غذای دوغ...سفارش شماس دیگه خانوم...
گفتم گارسونید دیگه؟میگه پ ن پ سر اشپز اریک هستم در خدمت شما...
هیچی دیگه کم اوردم...
به دوستم میگم: اس عاشقانه ی قشنگ داری برام بفرستی؟
میگه: برا مخاطب خاصت میخوای؟
میگم: پ ن پ میخوام برا بابام بفرستم تا اونمforward کنه برا مامانم!!!!!!!!!!!!
دوست باهوشه من دارم؟؟؟؟
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:22
به پسر خالم میگم:your age? میگه:سنمو میپرسی؟میگم:پ ن پ میگم عصر یخبندان داری؟
دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گفتم:پ ن پ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:22
داشتم برای نهار فردای بابام غذا میذاشتم بهش گفتم طبقه بالارم غذا بذارم (ظرف دو طبقه س)گفت پ ن پ طبقه بالا رو خالی بذار میخام اجاره بدم!!!!
دارم میرم دستشویی ، طرف میگه میری دستشویی؟ من: پ ن پ دارم میرم تو سرزمین عجایب !!
داشتیم تو کلاس هاب(هرکی حرف بزن میزنیمش)بازی میکردیم که یکی از بچه ها حرف زد داشتیم میزدیمش که یه دفعه معاون اومد کلاس گفت:اینجا کلاسه؟منم گفتم:پ ن پ اینجا طویله است.از شدت خنده
.
.
.
.
.
ببخشید از شدت درد سیلی که زد 2 ساعت تمام خفه شدم
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|



-
ارسالي ها :
215 -
عضويت:
12 /1 /1395 -
محل زندگي:
:o -
سن:
18 -
تشکر شده:
225 -
تعداد اخطار:
1 -
من در ياهو:
- سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 23:23
بهش ميگم نونوائي قيامت بود . ميگه : يعني شلوغ بود ؟
ميگم : په نه پت گناهكارا رو مينداختن تو تنور ! به نيكوكارا هم نونِ مجاني ميدادن !
..
..
..
..
..
نمکی تو کوچکه مون گلوشو پاره میکنه که نون خشکه و وسایل کهنه میخره
همسایمون اومده بیرون میبینه دست یارو یه گونی نون خشکه
ازش میپرسه نون خوشکه م میخرید ؟
نمکیه میگه آره میخرم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ ن پ واحد نون خشکه)
به بابام ميگم موجودي حسابت چقدره ؟
ميگه : پول ميخواي ؟!
پـَ نه پـَ ميخوام ببينم چقدر ديگه با بيل گيتس فاصله داريم !
..
..
..
..
..
رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وايسادم.
يارو اومده ميگه ميخواي ثبت نام كني؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفيد رويتو سيه مويتو ببينم بروم !
![]() تشکر شده: |
1 کاربر از samanziv1 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:
|